کد خبر: 157572

گزارشی اجمالی از فیلم های اکران شده در نهم روز جشنواره 33 ام؛

ایران برگر، یک کمدی ایرانی/ مردی که اسب شد، اسب شد!

ایران برگر حکایت انتخاباتی ودر روستایی است که از بین سه کاندیدا قرار است یکی به نمایندگی شورا در بیابید و در این بین فتح اللهی و امراللهی با هم بر سر تصاحب این منصب با هم رقابت دارند و در این مسیر از توزیع غذای رایگان، دادن وعده های انتخاباتی، خریدن رای مردم و ادعا تقلب هم دریغ نمی کنند.

خبرنامه دانشجویان ایران: ایران برگر، جامه  دران، مردی که اسب شد از جمله فیلم های به نمایش درآمده در روز نهم جشنواره فیلم فجر است.

گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ از فیلم های به نمایش در آمده در روز نهم جشنواره فیلم فجر را در ذیل می خوانید:

ایران برگر، یک کمدی ایرانی
ایران برگر حکایت انتخاباتی ودر روستایی است که از بین سه کاندیدا قرار است یکی به نمایندگی شورا در بیابید و در این بین فتح اللهی و امراللهی با هم بر سر تصاحب این منصب با هم رقابت دارند و در این مسیر از توزیع غذای رایگان، دادن وعده های انتخاباتی، خریدن رای مردم  و ادعا تقلب هم دریغ نمی کنند. در پایان اما مردم به آقا مدیر رای می دهند و درگیری های بعد از انتخابات هم با رایت و پادرمانی آقا نورانی بزرگتر و پیش نماز شهر ختم به خیر می شود.

فیلم به لحاظ مضمون بسیار عالی و پر مفهوم است اما از نطر دکوپاژ و کارگردانی بیشتر اثری تلویزیونی می نماید تا سینمایی و در نماها  اثری از سینما نمی بینیم. در داستان فیلم هم عشق سهراب و  مهتاب مصنوعی و زاید درآمده است. اما شخصیت فتح الله خان و امرالله خان و آقا نورالله  خوب پرداخت شده است.

مسایل انتخاباتی رایج مثل شعارهایی که خود نماینده ها هم معنی آن را نمی دانن، برخوردها دوگانه با مردم و هنرمندان، تکیه بر خواب و رویا، سو قصد سازی برای جلب توجه و حتی چنگ زدن به هر سردار برای حمایت انتخاباتی از جمله نکاتی است که دستمایه طنزی برای فیلم شده اند. علیرغم بازی جدی و خشک استاد علی نصیریان بازی خوب تنابنده کمک کرده تا مخاطب بیشتر بخندد و فضای طنز بیشتر نمایان شود. در مجموع در بین این همه فیلم سیاه و تجاوز و خیانت، ایران برگر جوزانی چسبید.

جامه  دران، بازهم پدر نامهربان
فیلم سه اپیزود دارد در اپیزود شیرین، آقای محمودی  پدرشیرین فوت کرده است.  شیرین حصور ردی را دایما احساس می کند، و در نهایت در چهلم پدر می فهمد چهل سال پیش برادری داشته است.

در اپیزود مه لقا، فیلم  پلی بکی به گذشته زندگی محمودی و مه لقا دارد. مه لقا  می داند که حسین برادر شیرین نیست. او بچه دار نمی شده است. حسین فرزند محمودی بوده و مادرش هم خدمتکار باغ پدری او بوده است و شیرین یک بچه بی سرپرست است که سالها قبل فرزند آنها شده است.

اما در اپیزود گوهر، متوجه می شویم گوهر مادر حسین دختر باغبان بوده که برای فرار محمودی از سربازی به عقد او درآمده بوده است. و بعد از اطلاع محمودی از باردار نشدن مه لقا، محمودی مجددا از گوهر صاحب فرزندی می شود و او را با خود نزد مه لقا می برد.

فیلم از نظر داستان و فیلم نامه و دیالوگ ها آنقدر ضعیف است که بارها خنده نگاهبان حین فیلم شنیده می شود، جدای از منش اشرافی محمودی و خانواده  در اپیزود اول که حتی در ختم هم ساکسیفون  نوشته می شود ادامه ما با یک مرد بی رحم روبرو هستیم که زنش رحم رها کرده و زنی دیگر گرفته و بعدا بچه زن اول رحم ها هم از او می گیرد.

عروس مرادخان تا وقتی در عیش و خوش گذرانی و زندگی مرفه است با کلاه رفت و آمد می کند و وقتی معلوم می شود که بچه دار نمی شود و حال و روزش خراب است او را با چادر می بینیم، چادر سیاهی که در طول فیلم اسباب مخفی کاری و آزار شخصیت اصلی فیلم است.

هرچند به دلیل استفاده از بازیگران حرفه ای، تنوع لوکیشن و زمان تعریف روایت در سه بازه زمانی قبل از انقلاب ، اوایل انقلاب و زمان حال هزینه بسیار زیادی برای فیلم شده اما بازی های پر ایراد و کارگردانی ضعیف موجب می شود "جامه دران" فیلم قوی ای نباشد.

مردی که اسب شد، اسب شد!
"مردی که اسب شد" ساخته "امیرحسین ثقفی" فیلم کوتاه ده دقیقه ای است که نود دقیقه به طول می انجامد.

فیلم مجموعه ای است از آدم های بدون شخصیت داستانی، پلان های طولانی و کسل کننده، لوکیشن های بی هویت که می تواند هرجای دنیا باشد، دیالوگ های بی ربط به داستان، باران سیل گونه ی آزاردهنده در اغلب سکانس ها و مونولوگ های تکراری و بی معنی.

تنها مساله ای که برای کارگردان مهم می باشد نداشتن داستان است؛ به همین دلیل هر لحظه از فیلم امکان دارد فیلم به اتمام برسد و مخاطب نجات پیدا کند.

مردی که اسب شد به مخاطب نه تنها کاری ندارد بلکه در برخی سکانس ها به عمد موجب آزار مخاطب نیز می شود؛ به هرحال سینمای مخاطب گریز شاید سبکی است در فیلمسازی و لابد طرفدارانی دارد.